تولد
سلام نفسی دیروز یعنی 25 تیر تولد مامان خوبم و خواهر عزیزم آتنا بود ...خواستم تولدشون و تبریک گفته باشم... تولدتون مبارک در ضمن خاله آتنا تقریبا یه 2 ماهی میشه که آریا رو ندیده چون وقت امتحاناش بود و پروژه هم داشت و تازه مهلت خونشم تموم شده و در به در دنبال خونه میگرده ... برای همین دلش خیلی تنگ شده دیشب گفت خونه بگیرم اسباب ها رو میریزم و میام و دیگه خسته شدم... ما هم دلمون یه ذره شده براش چون خیلی خاله مهربونیه .... آریا :خاله جون زودتر بیا دیگه بابا من خیلی بزرگ شدم ...دیگه مرد شدم ول...
نویسنده :
مامان و بابا
11:23